دیوانه به دیوانه
من خنده زنم بر دل
دل خنده زند بر من
اینجاست که می خندد
دیوانه به دیوانه
تقدیم به همه دوستان هیئتی:
ساکتـم اما پُر از فریـادها
عاشقم در "هیئت فرهادها"
بال من را هم کمی ترمیم کن
تا نگردم طُعمه صیّادها
وای اگر دور از تو باشم لحظه ای
عاقبت میگردم از شیّادها
لحظه مُردن کنار من بمان
لحظه ای که میروم از یادها
"یا رفیق لا رفیق له " نرو
پیچ و تابم میدهند گردبادها
یا حسینِ من اگر خالص شود
فیض آن را می برند اَجدادها
من که نه، باید فدای تو شوند
"بهجت" و "طهرانی" و "حدادها"
کاش میشد پر بگیرم یک نظر
در هوایت با پَرِ پَهــپـادها....!
میثم جلالی
آرام و روان و نـــرم و سنجیده رَوَد
مــــا ناله کنان و یار،نشنیـــــده رَوَد
آیت الله جوادی آملی:
«بیمار اگر بخواهد درمان شود، با شفا بهبود مییابد
و دارو ذاتاً شفای مریض نیست زیرا بسیار اتفاق میافتد
که مریض دارویی را مصرف میکند اما بیماری او شفا نمییابد.»
خداوند قرآن را دارو معرفی نمیکند بلکه او را شفا میداند و
شفابخشی آن نیز قطعی است. هر کس که به قرآن روی آورد، آن
را بفهمد، بپذیرد و عمل کند به طور قطع بیماریهای درونیاش از
بین میرود، مگر اینکه شخص مریض به قرآن مراجعه نکند و یا
مراجعهاش از روی میل نباشد و یا پس از مراجعه به قرآن دستور و
نسخه شفابخش آن را نپذیرد و عمل نکند و یا عملش نادرست باشد.»
مسجد بهانه بود!
سجده و...
سجاده و...
مسجد بهانه بود!
علی
میان کوچه ی بنی هاشم
جان سپرده بود!
جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم
پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم
من خودم وضعم خراب است و گنه کارم ولی
این و آن را دائما دارم نصیحت میکنم
جای شاکر بودن و تسلیم امر تو شدن
تا بلایی میرسد فورا شکایت میکنم
تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام
.چونکه تهمت میزنم یا اینکه غیبت میکنم
من خودم را میشناسم، رو نده گاهی بزن
اینقدر بخشش نکن دارم بدعادت میکنم
سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها، ولی
جای عبد تو شدن به تو خیانت میکنم
کربلا رفتن برای من شده یک آرزو
اربعینی قسمتم کن التماست میکنم